در آسانسور بودیم...
دوست پست داکمان پرسید دوره ات تا کی است؟ گفتم کمتر از یک ماه دیگر... و او پاسخ داد زمان پرواز می کند...
و امروز یک سال و نیم از آن روزها می گذرد...
دست نوشته های یک م-شیمی...برچسب : نویسنده : tavakkol58o بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 4:04
ستارهای همیشه همراهیات میکرد، خیلی ناگهانی خاموش میشود. و با خاموشیاش نور را هم با خود میبرد. تو میمانی و جای خالی و رد پایی از یک
فاطمه هستم!
اهل داران
شهری در جنوب غربی اصفهان
دوران لذت های علمی از دبیرستان ادب شروع شد، با علاقه به مهندسی شیمی از صنعتی اصفهان گذشت، علم و صنعت را تجربه کرد، و الان در گوشه ای از دانشگاه تهران حیاتش را ادامه می دهد!
برچسب : نویسنده : tavakkol58o بازدید : 185 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 4:04